آقا جان کی می آیی؟ - انتظار

خانه |صفحه ی مشخصات | پست الکترونیک

آقا جان کی می آیی؟

پس کی؟ کدامین جمعه نقاب انتظار را بر می داری؟

از هر که مى پرسم مى گوید جمعه مى آیى، امّا کدام جمعه؟ در روزگار تیره ما هر روز جمعه است و

جمعه ها صبح و شب ندارند و همه عصرند. گفتم تا جمعه دیگر چند آدینه مانده است؟! گفت: یک یا

زهراى دیگر، گفتم: زهرا را تو مى شناسى؟! گفت: همان نیست که شب هاى جمعه و صبح جمعه پرده

خوان خون است و دستى بر پهلوى شکسته دارد، گفت: و همانى نیست که کبوتران فرج را در غروب

جمعه یک به یک بر بام انتقام مى نشاند؟! من میان حضور و ظهور تو سرگردانم و حیران، نمى دانم از تو

کدام را بخواهم، اگر حضور را بخواهم، ترس آن دارم که چشمانم لیاقت دیدن تو را نداشته باشد و اگر

ظهور را خواهم، نه، نمى توانم ظهور را بخواهم، چون خود نیز مى خواهى ظهور کنى امّا وقتى تنها و

غریبى چگونه ظهور کنى؟ وقتى یار و یاورى ندارى چگونه ظهور کنى؟ آخر همه این ها که مى خواهند و

مى گویند که یار و یاور تو هستند، انسان هاى جدا خورده از رنگ هستند.


نوشته شده توسط محمد حاجوی در پنج شنبه 86/10/27 و ساعت 7:8 عصر | نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره وبلاگ
آقا جان کی می آیی؟ - انتظار
محمد حاجوی
سلام بر آنان که در فراق یار در کوچه پس کوچه های تنهایی سر به دیوار انتظار نهاده اند و چشم به راه نیم نگاه مهدی فاطمه اند... ای گل نرگس... چه میشد که ما را در جمع پروانه هایت پذیرا می شدی؟چه میشد که تشعشع گرمی نگاهت به سویمان روانه می شد؟ نظری فرما بر کوچه تاریکمان. که همه پروانه شمع توایم. همه پروانه ها در این کوچه تاریک به امید حس کردن گرمای وجودت گرد هم امده اند. مولا جان نظری فرما... این صفحات برگ برگ روزهای انتظاریست که به امید آمدنش از پس هم ورق می زنیم... العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان یا مهدی ادرکنی... عبد عاصی قلـــم بتراشــم از استـخوانم مرکب گـــیرم از خــون رگانم بگـــیرم کاغـــذی از پرده دل نویســم بهـــــر یار مهربانــم
لینک به وبلاگ
منوی اصلی
 RSS 
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین

آمار وبلاگ
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 3
مجموع بازدیدها : 3510
خبر نامه
 
ParsiBlog.com پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی